گروه ورزشی مشرق - نزدیک به یک دهه است که درباره فوتبال اسپانیا و حواشی آن به خبرگیری، خبرنویسی و ترجمه گزارشها و اخبار فوتبال این کشور مشغول هستم. در این مدت هر بار که سؤال بیجواب یا ابهامی در این عرصه پیش آمده، همیشه یک راه ساده وجود داشته و آن هم پاسخ سریع، صریح و محترمانه سردبیر روزنامه آس؛ یعنی منبع خبری اول فوتبال پایتخت اسپانیا، توماس رونکرو، بوده است.
هر چند هر بار با همان گویش کاستیانایی دوستداشتنی خود، پشت خط تلفن تذکر میدهد که نامش را درست تلفظ کنم و لااقل بنویسم، توماس رونسرو، اما بارها به او گفتهام که اگر قرار بر رعایت این نام باشد، سالها تلاش بربادرفته برای نوشتن درست نامهایی چون ساراگوسا، ویارئال، رایووایکانو، پرس، سویا، رودریگس یا ساپاترو نیز مطرح میشود و شاید باید تن به کلمات مصطلح داد.
با او از تاریخ اسپانیا سخن گفتهام. از ظلمیکه با پرچم بیریشه خاندانی سلطنتی بر مردم مکزیک رفت، از سهمخواهی قومیکوچک و بیهنر در کاستیانا مقابل خاک پهناوری که معادل اسپانیای امروزی است. با او از ال کلاسیکودربی سخن به میان آمده و فریب تاریخی مردمی نشان دادن بارسلونا و دولتی جلوه دادن رئال مادرید و خیانتهایی که در ردای آبی و اناریرنگ جاری میشود و اتفاقات ناب مردمیکه در دل مادرید گم شده و به چشم نمیآیند.
این بار اما موضوع مصاحبه کمی متفاوت از همیشه بود. جا خورد و شاید توقع نداشت این همکار ناشناخته و ایرانی که جز دردسر برایش چیزی ندارد، در دل بحران امنیتی و ماجرای پاریس و الکلاسیکودربی، بدون مقدمه از فیفا و ماجرای فساد در آن سؤال کند.
یکی از نکات بارز این مصاحبه سکوت چندین و چندباره رونکرو بعد از بیشتر سؤالات بود. این سکوت برایم معنای زیادی داشت. او معمولا پس از سؤالاتی که جوابشان را نمیداند، با صدای بلند میگوید: نمیدانم، اما این بار سکوت، سکوت و سپس پاسخی سرشار از محافظهکاری.
برایش جالب است که یک خبرنگار ایرانی، کسی که در ایران داخل ذهن او زندگی میکند، به تمام منابع خبری دسترسی داشته و میخواهد به پشت پرده یک فساد جهانی در فیفا و فوتبال پی ببرد. گفتگوی خبرنگار ماهنامه «جریان امروز» با رونکرو را در ادامه بخوانید:
* اجازه بدهید بدون مقدمه و خیلی خلاصه با طرح یک موضوع اولین سؤال را بپرسم. کشف فساد در فدراسیون جهانی فوتبال، برای بسیاری از خبرنگاران غیراروپایی عجیب و تکاندهنده بود. بهخصوص اینکه متوجه شدیم همه اعضای عالیرتبه این سازمان جهانی که همیشه دم از صلح، پاکی، محبت و انسانیت میزنند، مجرم، فاسد، رشوهگیر و خیانتکار هستند.
این البته نظر شماست. همه اعضای فیفا اینگونه نیستند. مثلا درباره خود بلاتر هنوز دادگاه عالی ورزش سوئیس تشکیل نشده و وقتی قاضی کسی را مجرم ندانسته، به این راحتی کلمه متهم را کنار نگذارید و از مجرم استفاده نکنید. برای من فساد در فیفا عجیب نیست. برای من این عجیب است که یک خبرنگار ایرانی از تمامیجزئیات یک فساد جهانی باخبر است.
* البته که از همه جزئیات با خبر نیستم. برای یک خبرنگار غیراروپایی و کسی که بهراحتی توان و امکان سفر به کشورهای دیگر را ندارد، کشف پشت پرده یک مافیای بزرگ و جهانی بیشتر شبیه به یک سناریوی زیبا یا فیلم هنرمندانه است تا خود واقعیت؛ بنابراین، از شما میپرسم تا کمک کنید به یک واقعیت مهم برسیم.
واقعیت؟ از چه چیزی سخن میگویی؟ موضوع بحث ما فوتبال است نه یک امر فلسفی یا تأثیرگذار در جهانبینی آدمها. ماجرا تا این حد پیچیده و غریب نیست. اگر قرار بود فوتبال به واقعیت نزدیک باشد که دیگر این همه جذاب نبود. چیزی که دوست واقعیت باشد، پایگاه مردمی در اسپانیا ندارد. مردم به دنبال واقعیت نیستند. آنها دنبال هیجان، اعتبار، خرید امن، تماشای فوتبال ناب و تعقیب اخبار این ورزش داغ هستند.
* بگذارید با طرح یک مثال چند قدم پیش برویم. مقامات فیفا در یک روز معمولی هنگامیکه برای انتخابات و کنگره آماده میشدند، ناگهان توسط نیروهای امنیتی آمریکا و سوئیس بازداشت شده و به نقطه نامعلومی منتقل میشوند. قرار بر این بود که در همان روز به سود فلسطین رأیگیری شده و پرچم این کشور به رسمیت شناخته شود، اما چه هنرمندانه این اتفاق رخ نداد.
این بیشتر شبیه به یک توهم است. برای فیفا رأی ندادن به فلسطین کار سختی نیست. برای تشویش و تزریق ابهام در اذهان عمومی، این همه مقام رسمی بازداشت شوند و آبروی فوتبال دنیا هم برود، که چه بشود؟ فلسطین رأی نیاورد؟ منطقی نیست. از طرفی میگویی ناگهان، درحالیکه این یک اتفاق ناگهانی نبود. آمریکا از مدتها قبل روی پرونده فساد در فیفا تحقیق میکرد و بالأخره کاسه صبرش لبریز شده و سرریز شد.
*مشکل از همین جا شروع میشود. چرا آمریکا برای فیفا تصمیم گرفت؟ آیا تنها این آمریکا بود که میتوانست فساد در فیفا را نمایان کرده و آن را ریشهکن کند؟
آمریکا فقط در فوتبال دخالت نکرده و این اولین بارش نیست که در امری دخالت می کند و تا این حد تعجب کنید. آمریکا در چه موضوعی دخالت نکرده که اینبار در فیفا و ماجرای فسادش سکوت کند؟ وقتی قرار باشد جام جهانی2018 به بریتانیا واگذار شود و جام جهانی2022 به آمریکا و ناگهان سروکله روسیه و قطر پیدا شود، معلوم است که چه اتفاقی رخ میدهد. بلاتر، پلاتینی و دوستانشان به آدمهای فاسد و بیعرضه دنیای فوتبال تبدیل میشوند.
* این یک معنا دارد. گمان میکنم اصرار دارید که بگویید، بلاتر و پلاتینی مستحق برخورد قانونی نیستند و نباید با آنها اینگونه برخورد کرد.
منافعی نزد پلاتینی یا بلاتر ندارم که بخواهم کورکورانه و بیدلیل از آنها دفاع کنم. مشکل اینجاست که آنها زیادهروی کردند. مشکل از اینجا شروع میشود که برخی کشورها از همین آب گلآلود ماهیهای خوبی صید کردند. عدهای در این مدت رأی خود را فروختند یا در ازای سکوت بهدلیل لو نرفتن یک کشور خاطی، پولهای نجومی دریافت کردند.
* قدرت فوتبال تا چه حد زیاد است؟ آنقدر که مافیای اول دنیا باشد؟ آنقدر که در جهان سیاست تأثیر بگذارد؟ آنقدر که اگر بخواهد بتواند فقر را ریشهکن کند؟
فوتبال همه این کارها را انجام میدهد و اگر دلش بخواهد ثابت میکند که از پس یکی از این کارها هم بر نخواهد آمد. باید دید مخاطب فوتبال چه کسی است. اگر رئیس فدراسیون فوتبال نیجریه باشد، فیفا یعنی صلح و دوستی؛ یعنی یونیسف؛ یعنی برابری انسانها و ورزش و سلامتی، اما اگر این مخاطب، ریاست فدراسیون فوتبال کانادا باشد، فوتبال یعنی سیاست؛ یعنی اقتصاد؛ یعنی جلسات محرمانه.
* پیشبینی شما درباره انتخابات آینده فیفا چیست؟
به خیلی چیزها بستگی دارد. اگر شیخ سلمان متحدان بنحسین را متقاعد کند، پیروز قطعی این میدان است، اما رأی آسیا بین دو عرب، شکسته خواهد شد. آفریقاییها نیز مثل همیشه منتظرند تا ببینند در چند ساعت آخر چه خبرهایی به دستشان خواهد رسید. کسی با مطالعه رأی نمیدهد. همه بهدنبال منافع کشور خودشان هستند. اینگونه میشود که فوتبال در فساد غرق شده و کسی برایش اهمیتی ندارد.
* آنها که فیفا را میشناسند از اتفاقات اخیر شوکه نشدهاند؟
هرگز اینگونه نیست. آنها که فیفا را میشناسند، از اتفاقات اخیر شوکه نشدهاند. این اتفاق باید دهسال پیش رخ میداد. مدیریت جهانی اجازه نداد در آن زمان این موضوع به واقعیت نزدیک شود. شما باور میکنید که مثلا نیروهای امنیتی سوئیس یا آمریکا پنجسال پیش از فساد در فیفا بیخبر بودهاند؟
هر چند هر بار با همان گویش کاستیانایی دوستداشتنی خود، پشت خط تلفن تذکر میدهد که نامش را درست تلفظ کنم و لااقل بنویسم، توماس رونسرو، اما بارها به او گفتهام که اگر قرار بر رعایت این نام باشد، سالها تلاش بربادرفته برای نوشتن درست نامهایی چون ساراگوسا، ویارئال، رایووایکانو، پرس، سویا، رودریگس یا ساپاترو نیز مطرح میشود و شاید باید تن به کلمات مصطلح داد.
با او از تاریخ اسپانیا سخن گفتهام. از ظلمیکه با پرچم بیریشه خاندانی سلطنتی بر مردم مکزیک رفت، از سهمخواهی قومیکوچک و بیهنر در کاستیانا مقابل خاک پهناوری که معادل اسپانیای امروزی است. با او از ال کلاسیکودربی سخن به میان آمده و فریب تاریخی مردمی نشان دادن بارسلونا و دولتی جلوه دادن رئال مادرید و خیانتهایی که در ردای آبی و اناریرنگ جاری میشود و اتفاقات ناب مردمیکه در دل مادرید گم شده و به چشم نمیآیند.
این بار اما موضوع مصاحبه کمی متفاوت از همیشه بود. جا خورد و شاید توقع نداشت این همکار ناشناخته و ایرانی که جز دردسر برایش چیزی ندارد، در دل بحران امنیتی و ماجرای پاریس و الکلاسیکودربی، بدون مقدمه از فیفا و ماجرای فساد در آن سؤال کند.
یکی از نکات بارز این مصاحبه سکوت چندین و چندباره رونکرو بعد از بیشتر سؤالات بود. این سکوت برایم معنای زیادی داشت. او معمولا پس از سؤالاتی که جوابشان را نمیداند، با صدای بلند میگوید: نمیدانم، اما این بار سکوت، سکوت و سپس پاسخی سرشار از محافظهکاری.
برایش جالب است که یک خبرنگار ایرانی، کسی که در ایران داخل ذهن او زندگی میکند، به تمام منابع خبری دسترسی داشته و میخواهد به پشت پرده یک فساد جهانی در فیفا و فوتبال پی ببرد. گفتگوی خبرنگار ماهنامه «جریان امروز» با رونکرو را در ادامه بخوانید:
* اجازه بدهید بدون مقدمه و خیلی خلاصه با طرح یک موضوع اولین سؤال را بپرسم. کشف فساد در فدراسیون جهانی فوتبال، برای بسیاری از خبرنگاران غیراروپایی عجیب و تکاندهنده بود. بهخصوص اینکه متوجه شدیم همه اعضای عالیرتبه این سازمان جهانی که همیشه دم از صلح، پاکی، محبت و انسانیت میزنند، مجرم، فاسد، رشوهگیر و خیانتکار هستند.
این البته نظر شماست. همه اعضای فیفا اینگونه نیستند. مثلا درباره خود بلاتر هنوز دادگاه عالی ورزش سوئیس تشکیل نشده و وقتی قاضی کسی را مجرم ندانسته، به این راحتی کلمه متهم را کنار نگذارید و از مجرم استفاده نکنید. برای من فساد در فیفا عجیب نیست. برای من این عجیب است که یک خبرنگار ایرانی از تمامیجزئیات یک فساد جهانی باخبر است.
* البته که از همه جزئیات با خبر نیستم. برای یک خبرنگار غیراروپایی و کسی که بهراحتی توان و امکان سفر به کشورهای دیگر را ندارد، کشف پشت پرده یک مافیای بزرگ و جهانی بیشتر شبیه به یک سناریوی زیبا یا فیلم هنرمندانه است تا خود واقعیت؛ بنابراین، از شما میپرسم تا کمک کنید به یک واقعیت مهم برسیم.
واقعیت؟ از چه چیزی سخن میگویی؟ موضوع بحث ما فوتبال است نه یک امر فلسفی یا تأثیرگذار در جهانبینی آدمها. ماجرا تا این حد پیچیده و غریب نیست. اگر قرار بود فوتبال به واقعیت نزدیک باشد که دیگر این همه جذاب نبود. چیزی که دوست واقعیت باشد، پایگاه مردمی در اسپانیا ندارد. مردم به دنبال واقعیت نیستند. آنها دنبال هیجان، اعتبار، خرید امن، تماشای فوتبال ناب و تعقیب اخبار این ورزش داغ هستند.
* بگذارید با طرح یک مثال چند قدم پیش برویم. مقامات فیفا در یک روز معمولی هنگامیکه برای انتخابات و کنگره آماده میشدند، ناگهان توسط نیروهای امنیتی آمریکا و سوئیس بازداشت شده و به نقطه نامعلومی منتقل میشوند. قرار بر این بود که در همان روز به سود فلسطین رأیگیری شده و پرچم این کشور به رسمیت شناخته شود، اما چه هنرمندانه این اتفاق رخ نداد.
این بیشتر شبیه به یک توهم است. برای فیفا رأی ندادن به فلسطین کار سختی نیست. برای تشویش و تزریق ابهام در اذهان عمومی، این همه مقام رسمی بازداشت شوند و آبروی فوتبال دنیا هم برود، که چه بشود؟ فلسطین رأی نیاورد؟ منطقی نیست. از طرفی میگویی ناگهان، درحالیکه این یک اتفاق ناگهانی نبود. آمریکا از مدتها قبل روی پرونده فساد در فیفا تحقیق میکرد و بالأخره کاسه صبرش لبریز شده و سرریز شد.
*مشکل از همین جا شروع میشود. چرا آمریکا برای فیفا تصمیم گرفت؟ آیا تنها این آمریکا بود که میتوانست فساد در فیفا را نمایان کرده و آن را ریشهکن کند؟
آمریکا فقط در فوتبال دخالت نکرده و این اولین بارش نیست که در امری دخالت می کند و تا این حد تعجب کنید. آمریکا در چه موضوعی دخالت نکرده که اینبار در فیفا و ماجرای فسادش سکوت کند؟ وقتی قرار باشد جام جهانی2018 به بریتانیا واگذار شود و جام جهانی2022 به آمریکا و ناگهان سروکله روسیه و قطر پیدا شود، معلوم است که چه اتفاقی رخ میدهد. بلاتر، پلاتینی و دوستانشان به آدمهای فاسد و بیعرضه دنیای فوتبال تبدیل میشوند.
* این یک معنا دارد. گمان میکنم اصرار دارید که بگویید، بلاتر و پلاتینی مستحق برخورد قانونی نیستند و نباید با آنها اینگونه برخورد کرد.
منافعی نزد پلاتینی یا بلاتر ندارم که بخواهم کورکورانه و بیدلیل از آنها دفاع کنم. مشکل اینجاست که آنها زیادهروی کردند. مشکل از اینجا شروع میشود که برخی کشورها از همین آب گلآلود ماهیهای خوبی صید کردند. عدهای در این مدت رأی خود را فروختند یا در ازای سکوت بهدلیل لو نرفتن یک کشور خاطی، پولهای نجومی دریافت کردند.
* قدرت فوتبال تا چه حد زیاد است؟ آنقدر که مافیای اول دنیا باشد؟ آنقدر که در جهان سیاست تأثیر بگذارد؟ آنقدر که اگر بخواهد بتواند فقر را ریشهکن کند؟
فوتبال همه این کارها را انجام میدهد و اگر دلش بخواهد ثابت میکند که از پس یکی از این کارها هم بر نخواهد آمد. باید دید مخاطب فوتبال چه کسی است. اگر رئیس فدراسیون فوتبال نیجریه باشد، فیفا یعنی صلح و دوستی؛ یعنی یونیسف؛ یعنی برابری انسانها و ورزش و سلامتی، اما اگر این مخاطب، ریاست فدراسیون فوتبال کانادا باشد، فوتبال یعنی سیاست؛ یعنی اقتصاد؛ یعنی جلسات محرمانه.
* پیشبینی شما درباره انتخابات آینده فیفا چیست؟
به خیلی چیزها بستگی دارد. اگر شیخ سلمان متحدان بنحسین را متقاعد کند، پیروز قطعی این میدان است، اما رأی آسیا بین دو عرب، شکسته خواهد شد. آفریقاییها نیز مثل همیشه منتظرند تا ببینند در چند ساعت آخر چه خبرهایی به دستشان خواهد رسید. کسی با مطالعه رأی نمیدهد. همه بهدنبال منافع کشور خودشان هستند. اینگونه میشود که فوتبال در فساد غرق شده و کسی برایش اهمیتی ندارد.
* آنها که فیفا را میشناسند از اتفاقات اخیر شوکه نشدهاند؟
هرگز اینگونه نیست. آنها که فیفا را میشناسند، از اتفاقات اخیر شوکه نشدهاند. این اتفاق باید دهسال پیش رخ میداد. مدیریت جهانی اجازه نداد در آن زمان این موضوع به واقعیت نزدیک شود. شما باور میکنید که مثلا نیروهای امنیتی سوئیس یا آمریکا پنجسال پیش از فساد در فیفا بیخبر بودهاند؟
*گفتگو: بابک سرانی آذر